انصاف حلقه مفقوده اظهارات منتقدان و حامیان دولت
روزنامه کیهان در سرمقاله روز چهارشنبه 27 دی ، به قلم «مهدی محمدی»، به انتقاد از منتقدان غیرمنصف دولت و همچنین دولت و طرفداران غیرمنصف آن پرداخته.مقاله حاوی نکاتی مثبت و در خور توجه است .
متن کامل این یادداشت در زیر میآید:
دیدگاهها و عملكردهای دولت نهم این روزها مهم ترین سوژه محافل سیاسی ایران است.
هر روز انبوهی از تحلیلها میتوان درباره دولت، اینجا و آنجا یافت كه روی طیفی از تندترین انتقادها- چنانكه بوی تند كینه ورزی بی علت مشام آدمی را بیازارد- تا بی قواره ترین تحسینها- به گونه ای كه پهلو به غلو و چاپلوسی بزند- گسترده شده است.
این فضا بی تردید قبل از هر كس به ضرر دولت خواهد بود چرا كه آنچه در این میانه مفقود است و كمتر نشانی از آن میتوان یافت «انصاف» است و این كه كسی عینكی از بغض یا حب بی حساب به چشم نزده باشد و دولت را چنان ببیند كه به واقع هست، نه بزرگتر و نه كوچكتر.
در یك سر طیف تحلیلها درباره دولت، آشكارا میتوان دید ماشین جاندار و عریض و طویلی از اصحاب قلم و دوات به راه افتاده و
دولت را با دلیل و بی دلیل آماج حملات بی رحمانه قرار میدهد. بهانه جویی از دولت مهمترین وجه مشخصه و ممیزه این جریان است. هر روز سوژه ای علم میشود و كسانی كه كارنامه خودشان مملو از رفتارهای نادرست و تصمیمهای بی حساب و كتاب است از دولت، طلب اعجاز میكنند برای حل مشكلاتی كه بسیاری از آنها را خود ایشان برای آن به میراث گذاشته اند.
این بهانه جوییها دامنه ای وسیع دارد از اقتصاد و فرهنگ بگیرید تا سیاست خارجی و رفتارها و سلیقههای شخصی این یا آن مقام دولتی.
اگر كسی ادعا كند كه این جماعت عوامل پروژه ای برای تخریب هماهنگ و سازماندهی شده دولت هستند، به زحمت بتوان ادعای او را رد كرد.
فضایی به وجود آمده است كه در آن اشكالات كوچك- ولو وارد- به نحو عجیب و گسترده ای بزرگ نمایی میشود و در عوض اقدامات مهم و مثبت دولت- كه حتما وجود دارد- به طاق نسیان و فراموشی سپرده میشود.
این یادداشت مجال عرضه شواهد موید این مدعا را ندارد اما نیم نگاهی سطحی به شمارههای فقط یك روز روزنامههای منتقد دولت (از سایتها و وبلاگها بگذریم) این ادعا را به آسانی مستند خواهد كرد. اگر فقط روزنامه خوان باشید روشن است كه این فضا طبیعی نیست و منتقدان همگی ناصحانی مشفق نیستند كه دلشان به حال ملك و ملت سوخته باشد.
ظاهرا زمین خوردن دولت احمدی نژاد آرزوی خیلیهاست. امیدها بسته شده است كه با زمین خوردن این دولت، تفكر اصولگرایی تا مدتها دیگر كمر راست نكند.
این اما فقط یك روی سكه است، آن رویی از سكه كه به بی انصافیها و كینه ورزیها و منفعت خود و دار و دسته خود را بر مصلحت مردم مقدم داشتن بازمی گردد.
روی دیگر سكه را باید در خود دولت سراغ گرفت. دولت نهم بری از عیب و خطا نیست، برعكس ظاهرا مواردی در رفتار دولت هست كه حالا دیگر پس از یك سال و نیم باید از دولت خواست درباره آنها بازاندیشی كند.
دولت نهم با روی كار آمدن خود امیدهای فراوانی برانگیخته است. تا چند ماه پیش میشد ادعا كرد كه دولت در حال سیستم سازی است و زمان میبرد تا بدنه حجیم دستگاه اجرایی بتواند خود را با اهداف كلان (و بعضاً متفاوت) دولت نهم تطبیق دهد.
تا آن هنگام این هم پذیرفته و مسموع بود كه پرسش از دستاوردهای دولت «زود» تلقی شود و همگان خواهان آن باشند تا زمان بگذرد و آنچه دولت كاشته به بار بنشیند.
اكنون اما در حالی كه دولت نهم در حال به پایان بردن دومین سال از عمر چهارساله خویش است، مردم منتظرند تا علائمی از بهبود را مشاهده كنند اما آنچه میبینند با آنچه انتظار دارند ببینند چندان منطبق نیست.
گرانی وسیع اكنون جان و تن مردم زحمتكش كوچه و بازار را میآزارد. در این وضع، توقع این است كه مقامات محترم مسئول اگر گامی در جهت بهبود اوضاع برنمی دارند، لااقل گرانی را انكار نكنند و نمك بر زخمهای سر باز كرده نپاشند.
دولت باید خوب در این نكته بیندیشد كه مردم با هیچ دولتی عقد اخوت نمیبندند و همواره خود را در جایگاه داور اعمال آن میبینند نه پیرو مطلق و بی چون و چرای اوامرش.
آنچه در این كشور امری مقدس است و تا پای جان باید پشت سر آن ایستاد فقط اصل نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه به مثابه قلب و جوهر آن است.فروتر از آن، هیچ نهادی از جمله دولت حق ندارد رفتارهای خود را در لفافی از تقدس بپیچد و هیچ اظهارنظر مخالفی را تاب نیاورد.
ارتباط مستقیم با مردم و درافتادن با مافیاهایی كه چون جانورانی خونخوار به دریدن مردم بی پناه مشغولند البته سرمایه بزرگ دولت نهم است اما دولت نباید به این بهانه كه مستقیماً با مردم ارتباط گرفته خود را بی نیاز از تعامل با نخبگان و مشورت با آنها ببیند.
دولت بخواهد یا نه به این نیاز دارد كه گروهی از نخبگان غیردولتی هوادار آن باشند و از عقلانیت تصمیمهایش دفاع كنند.
از ظواهر امر پیداست كه حتی در تعریف برخی مفاهیم هم باید بازنگری كرد.
«مشورت» مسلماً مفهومی غیر از «امتیاز دادن»، «قاطعیت» امری متمایز از «قدبازی» و «اعتماد به نفس» ورای «خودمطلق پنداری» است. درآمیختن اینها با هم به مخدوش شدن مرز افراط و تفریط و گم و ضایع شدن فضیلت ارسطویی «حد وسط» خواهد انجامید.
دولت نباید از یاد ببرد كه همزمان در صد جبهه نمیتوان جنگید. ولو بنا باشد جریانی سابقه دار به هزاران دلیل از صحنه مدیریتی كشور كنار گذاشته شود، این كار را به تدبیر باید انجام داد ومافیایی كه طی سالیان شكل گرفته و ریشه دوانده یك شبه و به زور و ضرب میدان خالی نمیكند، هوشمندی میخواهدو تدبیر و البته شجاعت و جسارت به موقع و به اندازه.
این بحثی دراز دامنه است و آنچه در اینجا آمد اشارتی بیش نیست. تفصیل آن را به تدریج و با ملاحظه جمیع جوانب باید جای دیگری جست.
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home