سیاست

مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهان خواران شکست می خوریم و نابود می شویم؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه‌های دار می‌روند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.

Monday, October 30, 2006

عقبه كارشناسي، توهم يا واقعيت...

يك نكته‏ى ديگرى كه من در خلال اظهارات شما دوستان ديدم، اين است كه گويا اين‏گونه تصور ميشود كه عقبه‏ى كارشناسى دولت نهم،
عقبه‏ى ضعيفى است يا اصلاً چنين عقبه‏اى وجود ندارد!
من كه هر روز حدود شايد شانزده، هفده تا روزنامه را با گرايشهاى مختلف از جريانهاى مختلف كشور مرور ميكنم و مى‏بينم، اين، عيناً يكى از همان نقاطى است كه جريانهاى مخالف با اين دولت مورد تأكيدشان است.
ما تصور ميكرديم كه اين‏گونه اظهارات و شايعه‏پراكنيها خيلى تأثير ندارد، اما حالا مى‏بينيم نه، بى‏تأثير هم نبوده است!
يعنى شما كه دانشجو و جزو قشر زبده و نخبه هستيد، واقعاً تصور ميكنيد كه دولت، عقبه‏ى كارشناسى ندارد!
نميشود چنين قضاوتى بكنيد، اين‏طور نيست. يا مثلاً در اظهارات شما بود كه: تغييراتى كه در دولت انجام ميگيرد، تا آن اعماق بدنه‏ى اجرايى، تغيير ايجاد ميشود!
اين‏گونه نيست. خوب، دولتهاى متعدد و پى‏درپى‏اى با من سروكار داشته‏اند و من با آنها كار كرده‏ام؛ نوع كارشان، نوع تحركشان، نوع اقدامهايشان و تعويضهايشان را ديده‏ام؛ اين ايرادى كه تقريباً يكى از سرلوحه‏هاى مخالفان - حالا مخالفان مذاقى، سياسى و هر چه هست - با اين دولت هست و مطرح ميكنند، من به هيچ‏وجه تأييد نميكنم؛ اين‏طورى نيست.
البته تغيير و تبديلهايى در همه‏ى دولتها شده است؛ در بعضى دولتها بيشتر و در بعضى كمتر. و اين دولت نهم، جزو آن بيشترها نيست. از اين تغييرات وسيعتر و عميق‏تر فراوان داشتيم. اين شايعات روزنامه‏اى و اينها را خيلى ترتيب اثر ندهيد.
حالا اينجا يك نكته‏ى اساسى مطرح ميشود كه من هميشه در مواجهه‏ى با دانشجويان، روى آن تكيه ميكنم؛ و آن، «پيدا كردن قدرت تحليل مسائل و جريانهاى مهم كشور» است.
سياست در دانشگاهها - كه بنده هميشه روى آن تأكيد كرده‏ام - به اين معناست.
ما دو كار سياسى داريم: سياست‏زدگى و سياست‏بازى
اين يك‏جور كار است. اين را من به هيچ‏وجه تأييد نميكنم؛ نه در دانشگاه و نه در بيرون دانشگاه؛ بخصوص در دانشگاه.
يكى هم سياستگرى است؛ يعنى حقيقتاً فهم و قدرت تحليل سياسى پيدا كردن؛
كه يكى از وظايف تشكلهاى دانشجويى اين است. من تأكيد ميكنم، تشكلهاى دانشجويى - كه عمده نمايندگان آنها، در اينجا تشريف داريد - نوع برنامه‏ريزى و كار را به كيفيتى قرار دهيد كه دانشجو قدرت تحليل سياسى پيدا كند؛ هر حرفى را به آسانى نپذيرد و هر احتمالى را به‏آسانى در ذهن خودش راه ندهد يا رد نكند؛ اين قدرتِ تحليل سياسى، خيلى مهم است. ما غالباً چوب اين را خورده‏ايم؛
نه ما، بلكه ملتهاى ديگر هم بر اثر خطاها و خبطهايى در فهم سياسى‏شان، گاهى مشكلات بزرگى را از سر گذرانده‏اند. اين، يك مسئله‏ى مهم است.
25/ 07/ 85
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار دانشجويان نمونه‏ و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى‏

1 Comments:

  • At 1:11 PM , Anonymous Anonymous said...

    استاد نقاد!
    سطح را مي شناسي؟
    در كدام سطحش؟
    سطح را در كدام سطح مي شناسي؟
    حوزه يا دانشگاه؟
    مهندسي يا پزشكي؟
    واقعي يا مجازي؟
    تو اصلا مي داني كه سطح از كجا آمده و كجا مي رود؟
    نه نمي داني!
    پس چه طور مي شود از تو، آري از تو انتظار داشت كه بفهمي و بنويسي؟

    استاد نقاد!
    لااقل نمي فهمي، بشنو و بنويس.
    بخوان و بنويس.
    شايد،
    شايد،
    شايد مطلوب افتد.

    درست است كه هر آنچه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند، ليكن فرق است بين دل شكسته و دل شاد.
    دل رنجديده و دل مرفح.
    دل زجر كشيده و دل زجر ديده!

    نمي دانم چه گويم!
    دانم كه ناگفتنم بهتر است!

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home